افق روشن
افق روشن
و مهربانی دستِ زیبایی را خواهد گرفت.
روزی که کمترین سرود بوسه است و هر انسان برای هر انسان برادریست. روزی که دیگر درهای خانهشان را نمیبندند قفل افسانهییست و قلب برای زندگی بس است.
روزی که معنای هر سخن دوستداشتن است تا تو به خاطرِ آخرین حرف دنبالِ سخن نگردی.
روزی که آهنگِ هر حرف، زندگیست تا من به خاطرِ آخرین شعر رنجِ جُستوجوی قافیه نبرم.
روزی که هر لب ترانهییست تا کمترین سرود، بوسه باشد.
روزی که تو بیایی، برای همیشه بیایی و مهربانی با زیبایی یکسان شود.
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم...
و من آن روز را انتظار میکشم حتی روزی که دیگر نباشم.
(زنده یاد احمد شاملو)
[ سه شنبه 91/12/8 ] [ 11:43 صبح ] [ زهرا ]